وقتی دنبال مقصر میگردید…

وقتی دنبال مقصر میگردید:
“شما نباید داستان را از مرحله سوم تعریف کنید بلکه از مراحل اول باید شروع کنید!”
یعنی روز حمله حماس به فستیوال یا نه
یعنی روز نکبت…امم نه ببخشید اینم درست نیست
یعنب از دورانی که موسی دریارو شکافت و این قومش از مصر اومدن طرفای فلسطین یا وایسا اینم نشد
روزی که اولین شامپانزه در افریقای جنوبی تصمیم گرفت بره به سمت شمال یا نه این اشتباهه
اولین روزی که هابیل قابیل رو کشت یا نه
اولین روزی که ادم و هوا به زمین اومدن شایدم در اشتباهم
اولین روز روزیه که درون یک غشا اولین دی ان ای تولید شد اولین ملکولی که میتونست خودشو کپی کنه.
و شروع کرد به رشد کردن بیشتر و بیشتر شدن جفت گیری قتل و غارت. و فراموش کرد فقط ترکیبی پیچیده از هیدروژن فسفر اکسیژن و کربن بود.
مقصر اصلی اشغالگر اصلی مولکول دی ان ای هست چیزی که وحشیانه تاخت به هرچیزی

این مولکول رو هرجا دیدین بگیرید اعدامش کنید.

موجودی بیجان که توهم زنده بودن دارد و هرچیزی غیر از خودش را تخریب میکند و مدام در تلاش کپی کردن خودش هست. و در مراحلی فکر میکند به خودآگاهی رسیده

یا شاید هم باید از حیطه مواد بیرون بیام و مقصر رو در الگوها جستجو کنم. الگوریتم ژنتیک این الگوی تکاملی پیدا کردن جواب مسایل پیچیده…این وحشتناکترین علت تمام پدیده های معاصر چیست؟
شاید هم در ورای این قانون قانونی دیگر نهفته هست آری شاید مقصر واقعی
قانونیست که مدام به کوهیژن بها میدهد و به کاپلینگ بیزار است.
قانونی که علت انقباض جزئی و انبساط کلی جهان هستی است.

آری پاسخ تمام رفتارهایمان همینجاست ما علاقمند به بودن با همتایانمان و دوری جستن از غیر همتایانمان هستیم و مادامی که جامعه آش هزار قماشی از ترکیبها نیست همه چیز وفق مراد است مگر به یک شرط:
فراموش کردن تفاوت ها و به خاطر آوردن شباهت های موجود در تمام انسانها…
تنها راه نجات بشر امروزیست

کلیدواژه‌ها:
#اتم‌گرایی‌منطقی

freedom آزادی

آزادی حق داشتن حق است
هانا ارنت

در جامعه آزاد تقابل حقوق بین افراد مختلف با اندیشه های مختلف هست که قوانین رو شکل میدن.

وقتی چیزی رو نمیتونید تعریف کنید یا سخته و پارامترها زیاده بدونید که باید از مسئله یک مشتق بگیرید.
مشتق آزادی ( مجموعه کارهایی که حق داریم انجام دهیم) حق داشتن هست
D(X²) = 2x

#چرتوپرت‌قرن

Irdians…!

مردم ایران و هندوستان همیشه در پی تروماتیک(دراماتیک) تر جلوه دادن ماجرا هستن. کی قراره از نقش قهرمان های فیلمای بالیوودی درایم و به واقعیت تلخی پا بذاریم که تجربه درام بخشی از فیلمنامه فیلمایی هست که بازیگرهاش گوسفندن و در آرزوی چوپانان بهتر و شرافتمند تر

ناموس

Bidaryan:
درکشور عده ای معتقدند بی ناموس هستند چون با مالکیت القا شده توسط این کلمه مشکل دارند. عده ای دیگر واقعا بی ناموس هستند چون با وحشیگری به دختران مردم حمله میکنند و آنان را در ون می اندازند تا مثلا ارشاد شوند… به این دسته انسانها که به ناموس دیگران تعدی میکنند بی ناموس گفته میشود
.

Masoud:
عده ای هم ناموس رو دو طرفه میدانند و میگویند ناموس چشم من است که هوس بر دیگری نکند.
تن من است که بر دیگری عریانی نکند.
زبان من است که بر دیگری بلبل زبانی نکند.
لکلک های بدبختی که یکی را انتخاب میکنند و در نهایت با همان یا در تنهایی زندگی را به پایان میرسانند.
انسان وحشی تر از این است که دو سه یا چهار نخواهد اما نیک بودن
توان فرار از زندان تن و یک جهان بینی دگر است.
اگر خودی برای خویشتن قائل نشوی دیگری آب کوه جنگل و دشت فرقی با تو برایت نخواهد داشت
ته سیگارت را دیگر زمین نخواهی انداخت و دلایل کافی برای عدم انجامش خواهی داشت.
و این از خود بیخود شدن یعنی قبول ماهیت اتمی تمام موجودات و پدیده ها‌.

وگرنه بله همه لکلک ها میتوانند ضربدری بزنند و خوش باشند. اما باید توجه داشت روابط ضربدری کودکانی با سیم پیچی مغزی معیوب به ارمغان خواهد آورد…